توپچنار/انسیه شاه حسینی/سوره مهر/چاپ چهارم/224 صفحه

 

مشخصات ظاهری:

سیمای زنی که مظلومیت و حجب را القا می کند و پشت آن دستی که با گچ عنوان داستان را بر روی تخته ای نوشته است. این طراحی با موضوع داستان کاملا همخوانی دارد. چاپ چهارم این کتاب مشتمل بر 224 صفحه و قیمت آن 3300 تومان می باشد.

موضوع:

دختری به نام فرزانه که آموزشیار نهضت است، روستای توپچنار از توابع مشهد را به عنوان محل خدمت انتخاب می کند. روستایی دورافتاده که در بحبوحه جنگ حتی صدای انفجاری نشنیده و رهبر انقلاب را ندیده! روستایی خوش آب و هوا در میان کوه ها که حتی حداقل امکانات زندگی مدرن در آن دیده نمی شود. آب از چشمه، برق آن شمع و سوختشان هیزم است. این روستا کمتر از 10 خانوار دارد. کل داستان، جریان زندگی و اتفاقاتیست که فرزانه در این روستا تجربه می کند. خود فرزانه هم طعم فقر را چشیده و در خانواده ای فقیر زندگی می کند.

توضیحات:

نویسنده ، توصیفات زیبایی در کل داستان به کار می برد که ظریف و نغز است، اما گاهی زیاد بودن این توصیفات لذت آن را کم میکند و خواننده دچار خستگی می شود. موضوع دیگر آنکه نویسنده نتوانسته با توصیف محیط و استفاده از لهجه و گویشها نشان دهد که توپچنار یا حتی محل زندگی فرزانه در استان خراسان است. گفتگوی میان خانواده فرزانه بدون لهجه انجام می شود که نبود این ویژگی در "رمان های اقلیمی" نقص به شمار می‌رود.

یکی از موضوعاتی که در این رمان به چشم می خورد دیدگاه زنان روستا نسبت به مردان است که ما در این رمان دو دیدگاه کاملا متناقض را مشاهده می کنیم! زنان ازدواج کرده ای که ناراضیند و ازدواج را عامل بخت بدشان می دانند و زنانی که شوهر از دست داده اند و یا عاشق پیشه اند که اصل زندگی را در همسر داشتن می دانند!!!

رمان توپچنار در سال 1378 توسط وزارت ارشاد، به‌عنوان يكي از بيست برگزيدة بيست سال ادبيات داستاني پس از انقلاب ايران معرفي شد.

 

پشت جلد کتاب:

دختر جوان وحشت زده به مارخیره شده بود . مرد چوب دستی اش را آماده کرد و به طرف ماررفت و آن را طوری حرکت داد که مار به نرمی به چوپ پیچید .آن گاه درنهایت آرامش ، خطاب به آن پیچک سمی گفت : چرا توی گذر آمدی حیوان ، نمی ترسی سرت را بکوبند ؟ هی زبان بسته ، شکمت را سیرکردی ، لم دادی توی راه ، هان ؟
سپس چوپ دستی را که سنگین شده بود ، بلندکرد و به کنار جاده برد و آن را لای علف ها رها کرد و برگشت . فرزانه که تمام مدت با حیرت به او نگاه می کردنفسش را بیرون فرستاد و به مرد گفت که ممکن بود نیشش بزند .
لبخند گرم بر چهره سوخته مرد نشست و پس از لختی درنگ پاسخ داد : محبت چیزی نیست که مار آن را نفهمد .

 

گزیده متن:

1.        "در تمام مدتی که زن حرف می زد، توجه تازه وارد به پنجره ای بود که اگر چه بیش از یک وجب از نمد سیاه فاصله نداشت ولی در نهایت سخاوت و گشاده دستی به همه آبادی و کوه مقابلش که بر فرق آن تک درخت چنار بزرگ و کهنسالی روییده بود، باز می شد. فرزانه خوشحال بود که چشم انداز پرشیبش، نیمی از آبادی را در بر می گرفت و او همواره می توانست ، آدم هایی را که در منظر چشم او لانه داشتند، ببیند و از همان جا شریک شعله اجاق و همنشین بساط کتری چایشان باشد. پنجره برای او روزن محرم همسایگی ، همچون پل ناپیدایی میان من و ما بود. جریانی بود که با تمامی ایستایی‌اش او را با خود می برد. همیشه می پنداشت، پشت هر پنجره ای چشمی و پشت هر چشمی، دلی غمخوار نشسته است. او هرگز به دنبال ستاره آدم‌ها در آسمان نبود. بلکه باور داشت، هر دلی پنجره‌ای دارد که روزه به رویش گشوده خواهد شد."

2.        "فرزانه بوی خوب خاک را بر گونه‌هایش حس می‌کرد. باری دیگر به نرمی چشم‌هایش را گشود. زندگی گلدان شمعدانی شکسته‌ای بیش نبود و دنیا گوی سرخ اناری ملس، ویار زنی باردار. عشق شکستن بود و بودن کوچ..."

 


دشت بان/احمد دهقان/ نشر نیستان

جنگ یا دفاع؟ فرار یا مقاومت؟ زندگی یا مرگ؟ همه مفاهیمی است که می‌تواند در پس یک جنگ باشد. جنگی تحمیلی یا دفاعی! با این همه، تمام این مفاهیم همیشه در ذات خود یکی است. یک نتیجه در پس دارد و آن نتیجه همانی است که از نام آن به ذهن متبادر می‌شود. می‌خواهد بزرگ باشی یا کودک، نوجوان باشی یا جوان، بخواهد بمیری می‌میری و بخواهد زنده بمانی، زنده می‌مانی! این ذات زندگی یا حتی جنگ است و همه در آن درگیرند.

دشتبان را شاید بتوان از بهترین رمان‌هایی دانست که در سال‌های اخیر در حوزه ادبیات دفاع مقدس نگارش شده است. اثری که جز آثار دسته نوجوان قرار می‌گیرد و با این حال داستانی برای بزرگ‌ترها هم هست. روایت داستانی که جنگ را برای نوجوان هم به ارمغان می‌آورد. داستان دشتبان داستان زندگی است در زیر توپ‌های دشمن. داستان جنگ با طبیعت و آوارگی که از جنگ‌ آدم‌ها متاثر شده است! داستان دشتبان شاید برای نوجوانان باشد، با این حال داستان بزرگی در دنیای نوجوانی است. شاید “دنیای بزرگ نوجوانی” که هیچ‌گاه به چشم نمی‌آید…

 جمله ای از کتاب:««آدم وقتی خوشحال است، سرنوشت یک جایی همان نزدیکی ها قایم شده تا یک چیز خوشگل را ازش بگیرد.»

وقتی جنگ شروع شد، اهالی مناطق غربی کشور از یک‌سو با دشمن رو در روی‌شان می‌جنگیدند و از طرفی با طبیعتی که با آن‌ها سر ناسازگاری داشت. شزایط سخت، زندگی در غار، حرکت در یخ‌بندان برای رسیدن به پشت جبهه و مبارزه با حیوانات وحشی چهره‌ی دهشتناک دیگری از جنگ را به رخ‌ می‌کشد که کمتر مردمی در شرایط جنگی آن را لمس کرده‌اند. 

دشت‌بان روایت یک نوجوان از آوارگی در جنگ است. او داستان را از زبان گذشته روایت می‌کند و این‌ باعث می‌شود که راوی بزرگ و دانا جلوه کند. ناصر اطلاعات زیادی را در مورد حیوانات، رودخانه‌ها و کوه‌ها و درخت‌ها به خورد مخاطب می‌دهد که این اطلاعات در حوزه‌ی زندگی شهری نمی‌گنجد. 

ادبیاتی که برای گروه سنی نوجوان آفریده‌ می‌شود، در حوزه‌ی زبانی و مفاهیم محدودیت دارد. اما روایِ کتابِ دهقان به عمد از اصطلاحات بومی و اصطلاحات اصیل فارسی استفاده می‌کند. دهقان در این باره گفته است: «با محدود شدن در زندگی شهری، یک ‌عالمه واژه را به‌خاطر این‌که دیگر سر و کاری باهاشان نداریم، از زبان‌مان حذف کرده‌ایم و من خواستم که به عمد این دایره‌‌ی واژگانی را افزایش بدهم. شاید بچه‌های شهری تا‌ به حال اصطلاح "پاپلک کردن مرغ"‌ به گوش‌شان نخورده، چون در محیط اطراف‌شان مرغی نداشته‌اند». 

نویسنده اصطلاحات غریبی مانند "زیرجُلکی خندیدن"، "فحش چاروادار"، "رُمبیدن دیوار" یا "تَلم شدن انجیرها" را برای مخاطب‌ نوجوانش به طور مستقیم معنی نمی‌کند؛ اما صحنه‌ را به گونه‌ای توصیف می‌کند تا او به بهترین نحو بتواند درباره‌ی آن کلمه تصویرسازی کند. و البته به ‌کارگیری این اصطلاحات آن‌قدری نیست که موجب فرار یا آزار خواننده بشود.

این اثر برگزیده جایزه کتاب سال شهید غنی پور در بخش کتاب نوجوان در سال ۸۹ بوده است.

دشتبان جز معدود اثار تلخ و خوشخوانی است که در سال ۸۸ نه تنها مورد توجه عام مخاطبان، که مورد توجه مثبت بسیاری از منتقدین طراز اول ادبیات داستانی ایران نیز قرار گرفته است. اتفاقی که در ایران برای کمتر کتابی روی می‌دهدف مخصوصاً اگر رمان نوجوان نام بگیرد!

این اثر جز آثار فاخر انتشارات نیستان به دست چاپ و انتشار سپرده شده است. مجموعه کتاب‌هایی که به زودی باید بیشتر از آن‌ها شنید.دهقان حدود یک و نیم سال به نگارش این اثر مشغول بوده است.

لینک خرید کتاب

لبخند مسیح / سارا عرفانی / نشر سوره مهر

پشت جلد کتاب:

گفتم: «ببخشید استاد، اگه یکی بخواد مسلمون بشه چطوری می تونیم کمکش کنیم؟» گفت: «بیشتر توضیح بدید.» عینکش را از چشم برداشت و گذاشت روی میز. لیلا گفت: «ببینید استاد، تقریبا دو سال پیش، نگار تو یه مجله خارجی یه مقاله تخصصی می خونه و برای نویسنده مقاله ایمیل می زنه. خلاصه حالا اون به دلایلی می خواد مسلمون بشه و از نگار خواسته که بهش اطلاعات بده.» به لیلا نگاه کردم و اخم کردم. استاد منتظر ماند تا من چیزی بگویم. آرام گفتم: «اون فکر می کنه چون من تو این کشور زندگی می کنم می تونم بهش کمک کنم.» پرسید: «نمی تونید؟»

معرفی کتاب(توسط پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر):

"رمان لبخند مسيح دغدغه‌هاي دختر مسلماني است كه ميان دنياي مدرن اطرافش و نگاههاي اشراقي‌اش در پي يافتن دريچة معنوي به دنياي جديد است كه آن را سارا عرفاني در يك رمان نيمه بلند و 151 صفحه نوشته است. شخصيت اصلي رمان دختري است به نام نگار كه در جامعه امروزي ايران زندگي مي‌كند. او به كمك ابزاري به نام «ايميل» به مرزهاي ناآشناي جغرافيايي قدم مي‌گذارد. در اين مسير با سير و سلوك كه بيشتر جنبه‌هاي عرفاني و معنوي دارد، نگار با شخصيتي ديگر به نام «نيكلاس» آشنا مي‌شود كه ساكن يكي از كشورهاي غربي است. آنها بدون اينكه به طور مستقيم همديگر را ببينند، از طريق «ايميل» با هم ارتباط مداوم و تنگاتنگي دارند. نيكلاس مسيحي است و سارا مسلمان. در اين ارتباط نوشتاري بين آن دو جاذبه‌هاي دين اسلام از طريق افكار و عقايد نگار به ذهن جست‌وجوگر نيكلاس سرايت مي‌كند و براي آشنايي بيشتر با آموزه‌هاي اسلامي تلاش مي‌كند. سرانجام نيكلاس با استقبال از يك پيشنهاد كاري به ايران سفر مي‌كند و نگار را مي‌بيند و به او پيشنهاد ازدواج مي‌دهد كه رد مي‌شود. خط داستاني با چنين وضعيتي به پايان مي‌رسد. لبخند مسيح، رماني است كه نويسندة آن دغدغه نوشتن از باورهاي ديني اين سرزمين را دارد. يعني يك رمان ديني است. دختري كه برخلاف دوستانش دغدغة جواني ندارد و بيشتر با درون خويش درگير است كه براي او ازدواج و تشكيل خانواده مفهوم خود را از دست مي‌دهد. از زندگي روزمره به حاشيه رانده شده است. افتخار بزرگ اين نويسنده به دنياي پررمز و راز داستان با مايه‌هاي نگاه شرقي و عرفاني است كه از دنياي صنعتي و امروزي گريخته است و همواره جذابيت و شيريني و كشش خاصي دارد. يك قدم در سنگ بناي چنين نگاهي، براي سارا عرفاني غنيمت بزرگ است كه در بهره‌برداري از آن موفقيت چنداني نداشته است."


چون معرفی خود نشر سوره مهر نسبتا خوب و قابل فهم بود ترجیح دادم همون رو بذارم. اولین چیزی که حس کنجکاوی رو قلقلک میده، عنوان کتاب و طرح جلد اونه. البته نه طرح جلدی که در اول این پست دیدید! من چاپ سوم این کتاب به سال 1386 رو خوندم که طرح جلدش این شکلی بود:

نثر کتاب روانه و هیچ لغت یا جمله بندی پیچیده ای نداره. از اول که شروع کردم خیلی راحت تا نصف کتاب پیش رفتم. کلا خواندن این کتاب یک روز بیشتر طول نکشید. در طول داستان به 2-3 مورد از معضلات و ناهنجاری های اخلاقی که دختران جامعه ما ممکن است با آن روبرو شوند هم اشاره می شود.

البته به بخشی از معرفی بالا معترضم. نگار (شخصیت اصلی داستان) از ابتدا و قبل از صحبت های نیکلاس هیچ دغدغه درونی و دینی ندارد! و این نیکلاس است که با ایمیل های خود این دغدغه را درون نگار ایجاد می کند.


------------------------------------

این هم برای خوانندگان عزیزی که درخواست کرده بودند آدرس،تلفن یا سایت مرکز پخش کتابهای معرفی شده ذکر شود.

تلفن مرکز پخش(پنج خط):

66460993

این مردم نازنین/قصه‌های رضا کیانیان با مردم/نشر مشکی/چاپ هفتم

سلام به همگی دوستان

عذر خواهی می کنم بابت معرفی تکراری! ممنونم از خانم یا آقای هانتا که تذکر دادند. با اینکه همیشه موقع معرفی چک می کنم که معرفیم تکراری نباشه اما نمی دونم این دفعه چرا حواسم نبود!!

در هر صورت پوزش از همگی دوستان مخصوصا خانم سمیه فراهانی از نویسندگان خوب باشگاه کتاب.

لینک معرفی این کتاب توسط خانم سمیه فراهانی:

http://bookclub.blogfa.com/post-120.aspx

این مطلب من کمترین رو به عنوان یک نظر در مورد این کتاب قبول کنید. هر چه سعی کردم که معرفیم رو انتقال بدم به بخش نظرات معرفی خانم فراهانی نشد!!! قسمت کد تایید نظرات نمیاد. ۱۰ دفعه زدم اما نشد.

مدتی بود که دنبال این کتاب بودم. اسم و عکس رضا کیانیان، بازیگر محبوب و مشهور کشورمون، روی جلد یک کتاب کافیه که آدم رو به خودش جذب کنه. بازیگری که واقعا در قلب مردم جا داره. کم هستند هنرمندهایی که فارغ از حرفه شان، دوستشان داشته باشی. امثال کیانیان و پرستویی و سید جواد هاشمی و ... .

برام جالب بود که یک بازیگر مشهور به نویسندگی هم رو بیاره. اونم برای عموم مردم، نه نوشتن فیلم نامه و ...! ایشان جز این کتاب چند عنوان کتاب دیگر هم دارند. البته چند سالیست که بعضی از بازیگران ما با دیگر هنرهایشان، در میان مردم حضور پیدا می کنند. مثل گالری نقاشی و عکس.

نکته جالب و دلنشینی که در تمام خاطرات رضا کیانیان دیده می‌شود، راحت بودن او در ارتباط با مردم و فروتنی اوست تا جایی که در بعضی از خاطراتش به صحنه‌هایی بر می خوریم که عده‌ای از مردم او را نمی‌شناسند و ایشان هم بروی فرد نمی‌آورند که بازیگر مشهوری هستند و مانند یک فرد عادی با مردم تعامل می‌کنند. تعاملی دوستانه و محبت‌آمیز. اصلا هم از اینکه دیگران نشناسندش ناراحت نمی‌شوند و بهتر است بگویم که اتفاقا خوشحال هم می‌شوند! با خاطراتی که از رضا کیانیان خوندم علاقه‌مند شدم که برای یک بار هم که شده با ایشان هم قدم و همکلام بشم. همیشه از اینکه فرد مشهوری به مردم بی اعتنایی کند و با غرور برخورد کند بیزارم. برای همین هیچ وقت سمت افراد مشهور نرفتم!!!

در کل سطح کتاب در حد متوسط است. خاطرات نه ناب است که مهر "عالی" روی آن بزنی و نه آنچنان بی محتواست که حتی به یک بار خواندنش هم نیارزد!!!

 

 

 

مگیل/محسن مطلق/انتشارات سوره مهر/چاپ اول 1389/88 صفحه/1700تومان

 

پشت جلد کتاب:

"مگیل نام قاطری است که به همراه چند استر، تسلیحات و تدارکات لازم را به نیروهای مستقر در خط مقدم می‌رسانند.

این قاطر از کمین نیروهای دشمن جان سالم به در می‌برد. اما ماموریت بعدی او رساندن یک رزمنده مجروح به عقبه است. این رزمنده، نه می‌بیند و نه می‌شنود در اصل گوش و چشم خود را در جنگ از دست داده و مجبور است که به مگیل اعتماد کند و دنبال او راه بیفتد.

ماجراهایی که برای مگیل و این رزمنده پیش می‌آید، رمان طنز و خواندنی مگیل را تشکیل داده است." 

معرفی این رمان طنز رو در وبلاگ کتاب نما دیدم که به نظرم اومد باید جالب باشه. چون دوز رمان خونیم اومده بود پایین اولین جایی که دیدم خریدمش! واقعا رمان بامزه و جالبی بود. نثر کتاب ساده و روانه و آدم اصلا احساس خستگی نمی‌کنه. یادمه یه شب که تو اتاق زیر نور موبایل داشتم کتاب رو می خوندم و داداشم هم خواب بود یه دفعه ترکیدم از خنده! دیگه به زور خودم رو نگه داشتم که بلند بلند نخندم!!!

امیدوارم شما هم از خوندن این رمان طنز کم حجم لذت ببرید.

-------------------------------------

تلفن مرکز پخش(به درخواست همراه گرامی باشگاه کتاب، سرکار خانم تقی یاره):

۶۶۴۶۰۹۹۳(پنج خط)

 

عمرتون چند؟! / سید مصطفی هاشمی محجوب / انتشارات ملک اعظم

 

پشت جلد کتاب:

در این نوشتار در پی آنیم تا همراه با شما در بازار دنیا قدم بزنیم، با مشتری‌های گوناگون سرمایه‌های به مزایده گذاشته خود آشنا شویم و ببینیم کدام یک از قسمت‌های پیشنهادی برای سرمایه عمرمان مناسب‌تر است؟ چه خوب است، به گذشته نیز بنگریم تا دریابیم که سالیان سپری شده از عمر را چگونه معامله کرده‌ایم.

---------------------------------------------

 موضوع این کتاب در مورد تعدادی از صفات و مسائل انسانیست که مدت‌های زیادیست در زندگیمان جاریست و نحوه‌ی برخورد ما با این مسائل، چگونگی زندگی و گذران عمر ما را مشخص می کند. خواندن این کتاب تلنگریست بر ما تا بازنگری بر این مسائل داشته باشیم. بعد از خواندن هر فصل متوجه می‌شوید که چه طور هر کدام از این موارد زندگی ما را تحت تاثیر خود قرار داده است! گاه تاثیر مثبت و گاه تاثیر منفی... این کتاب شامل عناوین زیر است:

-          مقدمه

-          پیشنهاد اول: لذت‌های جن سی (به منظور ف#ی@ل!ت*ر نشدن به صورت جدا نوشتم)

-          پیشنهاد دوم: شهرت

-          پیشنهاد سوم: پرخوری

-          پیشنهاد چهارم: غفلت

-          پیشنهاد پنجم: خودنمایی

-          پیشنهاد ششم: خنده

-          پیشنهاد هفتم: ثروت

-          پیشنهاد هشتم: پر خوابی

-          پیشنهاد نهم: عشق

-          کلام آخر: خریداران واقعی

 

پی نوشت:

اول که این کتاب رو تو نمایشگاه کتاب امسال (۱۳۹۰) دیدم، عنوانش خیلی برام جذاب بود! و با توجه به اینکه چند کتاب خوب از این انتشارات خونده بودم، با اطمینان کامل این کتاب رو خریدم. از نظر موضوع کتاب جالبیه اما از نظر نوع نگارش به نظرم بهتر از این میشد روش کار کرد و با طرز بیانی دیگر، جذاب ترش کرد. واسه همین اون جذابیتی که در ابتدای خریدش برام داشت، موقع خوندنش نداشت! در کل کتابیه که به یک بار خوندنش میارزه. من فصل "غفلتش" رو خوشم اومد و پیشنهاد می کنم چند بار بخونید!

داستان‌های شهر جنگی/حبیب احمدزاده/انتشارات سوره مهر/3100 تومان

 

بعد از معرفی کتاب موفق «شطرنج با ماشین قیامت» این بار به سراغ کتابی دیگر از حبیب احمدزاده میرویم:

این کتاب از نوع داستان کوتاه ، مشتمل بر 7 عنوان داستان می‌باشد. همچنین ۳ عنوان زیر:

- سنگینی این بار را تا آخر عمر بر دوش خواهم کشید یا تفکر کن، شلیک کن، ولی هرگز، فراموش مکن

- جوابیه‌های نظامیان آمریکایی به نامه‌ی احمدزاده

- ضمیمه انگلیسی ( متن نامه‌ی احمدزاده و جوابیه‌های افسران نیروی دریایی آمریکا)

سه عنوانی که در بالا ذکر شد مربوط به نامه‌ی آقای احمدزاده در رابطه با واقعه‌ی حمله‌ی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ 4/7/1988 و جوابیه افسران آمریکایی به آقای احمدزاده می‌باشد. گفتنیست که این نامه و جوابیه‌ها واقعا جذاب و خواندنیست و دید گسترده‌تری در رابطه با آن واقعه به شما می‌دهد.

لازم به ذکر است این کتاب جوایز زیر را از آن خود کرده است:

- برنده بهترین کتاب سال دفاع مقدس (داستان کوتاه-78)

- برنده رتبه اول بهترین کتب 20 سال داستان‌نویسی دفاع مقدس (آبان 79)

همچنین داستان‌های این کتاب ، تاکنون مبنای ایده و الهام برای ساخت چند فیلم سینمایی قرار گرفته است.

در آخر توجه شما را به لینک‌های زیر جلب می‌کنم:

بیو گرافی « حبیب احمدزاده »

معرفی این کتاب از زبان سید علی موسوی

« داستان‌های شهر جنگی » آماده انتشار در آمریکا شد

 کريستف بالايی، "داستان‌های شهرجنگی" را به فرانسه ترجمه مي‌کند

تنور و داستان‌های دیگر/هوشنگ مرادی کرمانی/انتشارات معین

 

هوشنگ مرادی کرمانی رو فکر کنم همه بشناسن. هوشنگ مرادی کرمانی ، زاده ۱۶ شهریور ماه سال ۱۳۲۳ در روستای سیرچ از توابع بخش شهداد کرمان نویسنده معاصر ایرانی است. شهرت او بابت کتاب‌هایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته‌است. فیلم‌های زیبایی هم از برخی از داستان‌های ایشون ساخته شده است که در آخر ذکر می‌شود. این کتاب شامل 16 داستان است. یکی از زیبایی‌های داستان‌های ایشون این است که در فضای کاملا ساده و صمیمانه نوشته شده و نویسنده مهارت منحصر به فردی در بیان خصوصیات کودکان و نوجوانان و رفتار و حرکاتشان دارد. قیمت چاپ نهم این کتاب که مربوط به سال1385 می‌باشد 1500 تومان است.

* اقتباس سینمایی :

داستان صنوبر(بیگانه) ، محصول افغانستان

قصه‌‏های مجید (چهارده داستان)یازده فیلم تلوزیونی و سه فیلم سینمایی ، کارگردان کیومرث پوراحمد

خمره (فیلم سینمایی)کارگردان: ابراهیم فروزش

چکمه (فیلم سینمایی) کارگردا ن: محمد علی طالبی

مهمان مامان(فیلم سینمایی) کارگردا ن : داریوش مهرجویی

تنور(فیلم سینمایی) کارگردان : محمد علی طالبی

مثل ماه شب چهارده ، ۱۱ قسمت سریال تلویزیونی ، یک فیلم سینمایی(کارگردان: محمد علی طالبی)

خدا بود و دیگر هیچ نبود/ شهید دکتر مصطفی چمران/ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/189

مصطفی چمران که در سال 1311 تولد یافت ، دوران کودکی و ابتدایی را در دبستان انتصاریه تهران (خیابان 15 خرداد-عودلاجان) و دوران متوسطه خود را در دبیرستان‌های دارالفنون و البرز سپری ساخت و سپس وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد و در سال 1335 در رشته برق فارغ‌التحصیل و شاگرد ممتاز گشت. او همیشه در تمام دوران تحصیل پیشتاز و نمونه بود، علاوه بر آن که در همه مبارزات سیاسی و مذهبی حضوری فعال داشت؛ نمونه‌ای از یک نوجوان و جوانی پاک، پر تلاش، عمیق و برای همه دوست داشتنی بود. با استفاده از بورس شاگرد اولی برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد و ابتدا در دانشگاه تگزاس درجه فوق لیسانس مهندسی برق و سپس در یکی از بزرگترین و مهمترین دانشگاه‌های معروف آمریکا (برکلی)، در کالیفرنیا و با همراهی برجسته‌ترین اساتید فیزیک، دکترای خود را در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما با عالی‌ترین نمرات دریافت نمود و مدتی در یکی از مراکز مهم تحقیقاتی روی زمین در کنار دانشمندان و پژوهشگران بنام، سرگرم تحقیق روی پروژه‌های بزرگی، در زمان خود بود.

نگارش این سطور متراکم ومختصراززندگی او، از آنجا ضرورت داشت که برهه‌های مختلف عمر او، در جوامع و شرایط گوناگون و خط فکری مستقیم او که در این مجموعه‌ی دست نوشته‌ها گردآوری شده است بیشتر شفاف و مشخص شود و اگر دست نگاشته‌ای را در آمریکا، لبنان یا در ایران به رشته تحریر درآورده است موقعیت‌ها و شرایط روز نیز مدنظر قرار گیرد.

دکتر چمران لحظه‌ای بیکار نمی‌نشست. یا کار می‌کرد، یا می‌خواند و یا می‌نوشت. حتی اگر چند دقیقه جلسه‌ای دیرتر تشکیل می‌یافت از این فرصت کوتاه نیز استفاده می‌کرد و می‌نگاشت و آنچه را که می‌نوشت برای خود و دل خود می‌نوشت نه برای دیگران و نه به خاطر آنکه روزی منتشر شود، مکنونات قلبی او بود، گاهی با خدا راز و نیاز می‌کند، گاهی با علی (ع) و گاهی با حسین (ع)؛ زمانی گزارشی را ثبت می‌نماید و هنگامی دیگر روحیه‌ی شاعرانه و عارفانه خود را پر و بال می‌دهد و با دل خود به پروازی ملکوتی و سیر و صعودی روحانی می‌پردازد و زمانی دیگر حقایقی تاریخی را با سادگی و صراحت بیان می‌کند و در نوشته‌ای دیگر به دردها و رنج‌ها و غم‌های خود که همه‌ی آنها هم درد و رنج اجتماعی بود می‌پرداخت و بالاخره از هر بابی و هرگونه که آن لحظه افکار او را به خود مشغول می‌داشت با بیانی زیبا و قلمی ساده و صریح آنچه را که در درون او می‌گذشته قلم زده است، گاهی از شور و شوق و شیدایی و گاهی از عشق و محبت الهی و زمانی از دردها و رنج‌ها و هنگامی هم از جنگ و ستیز و مقاومت و شهادت و روزی هم در پرواز ملکوتی و سیر و سلوک عرفانی سخن گفته است و مهم آنکه اینها را به نیت آن ننوشته است که کسی بخواند و بر دل پر رنج و پر خون او مرهمی بگذارد یا تحسین بنماید، بلکه راز و نیازی درونی و سیر و سلوکی عرفانی بوده است که امروزه در اختیار ما است.

در انتخاب این دست نگاشته‌ها موضوع خاصی مد نظر نبوده است و از هر بابی و هر بحثی که بوده است فقط به صرف آنکه زمان نگارش با تاریخ مشخص شده باشد گزینش شده، بنابر این، این مجموعه دست نگاشته‌های تاریخ‌دار دکتر چمران است که در طول سالیان دراز، درباره‌ی مطالب مختلف و در نقاط گوناگون و کاملا متفاوت نگاشته شده است.

حکایت زمستان/ مصاحبه و تالیف سعید عاکف/ انتشارات ملک اعظم

حکایت زمستان 

حکایت زمستان، حکایت رزمنده‌ای است که در صحنه‌ای از صحنه‌های نبرد، می‌رود تا توسط دشمن در یک گور دسته جمعی دفن شود، در واپسین لحظات، متوسل به وجود مقدس حضرت ابوالفضل العباس (ع) می‌گردد و به معجزۀ آن حضرت، از مرگ حتمی نجات می‌یابد. پس از آن، در دل خاک دشمن و در میان اردوگاه‌های مخوف، چند بار دست به عملیات‌های شهادت‌طلبانه می‌زند، اما ... .

ما اعتقاد داریم کتاب حکایت زمستان، در جذابیت، و در ایجاد شور وشعور، یکی از کتاب‌های کم‌نظیر است؛ شما- با هر سلیقه و اعتقادی که هستید- اگر این کتاب را خواندید و مطالب آن برایتان گیرایی و جذابیت فوق‌العاده نداشت، می‌توانید با اطمینان خاطر کتاب را بدهید برای خمیر شدن، و هزینۀ آن را از ما پس بگیرید.

- انتشارات ملک اعظم -

کتابی کم نظیر در زمینۀ خاطرات دفاع مقدس . موقع خریدن این کتاب اول چیزی که توجهم رو جلب کرد چاپ شانزدهم کتاب و پس از آن مطلبی بود که پشت جلد کتاب نوشته شده بود که در بالا ذکر شد. از زمانی که این کتاب رو دستم گرفتم دیگه برام سخت بود که زمین بذارمش.این کتاب 263 صفحه‌ای(به جز ضمیمه) در عرض 2-3 روز تموم شد. قلم نویسنده در این کتاب واقعا تاثیر گذاره و می‌تونم به جرات بگم که اگر کسی به جز سعید عاکف این خاطرات رو بیان می‌کرد شاید این کتاب به این درجه از شهرت  نمی‌رسید. در آخر کتاب هم  از میان نامه‌هایی که برای آقای عاکف نوشتند چند نامه به عنوان نمونه اومده که بسیار زیباست .مخصوصا نامۀ خانمی به نام محمدپور از سمنان. به عنوان یه دوست حتما بهتون توصیه می‌کنم که این کتاب رو بخونید و تاثیر آن را درک کنید. خیلی‌ها با لحظه لحظه این کتاب زندگی کردند، خندیدن و گریه کردن.قیمت این کتاب 3400 تومان می‌باشد.

رزیتا خاتون/ سید مهدی شجاعی/کتاب نیستان

 باز هم سید مهدی شجاعی! حتما نوشته‌های این نویسنده‌‌ی نام آشنا را خوانده‌اید. نمونه آن رمان "طوفان دیگری در راه است" یا مجموعه داستان کوتاه "غیر قابل چاپ" که فیلم "همیشه پای یک زن در میان است" بر اساس چند تا از داستان‌های "غیر قابل چاپ" ایشان ساخته شده و نام فیلم هم از نام یکی از داستان‌ها گرفته شده است. برای معرفی میتونه بهترین گزینه مقدمه کتاب باشه از زبان خود نویسنده که در ذیل آمده است. قیمت چاپ هشتم این کتاب 1900 تومان می باشد.

*** مقدمه کتاب ***

شاید برای عزیزانی که مخاطب مجله نیستان بوده‌اند و شاهد فراز و فرودها و مضایق و مشکلات و تلاش و توفیق‌های آن، این مقدمه چندان حرف تازه‌ای نداشته باشد.

اما خدمت کسانی که در جریان آن مقدمات نیستند باید عرض کنم که:

ماهنامه‌ای فرهنگی-هنری منتشر می‌شد به نام نیستان که این بنده صاحب‌امتیاز و مدیر مسئول آن بودم.شروع انتشار این ماهنامه مهر ماه 1374 بود و زمان توقف آن اردیبهشت 77 یعنی در مجموع مدت حیات مجله، دو سال و نیم بود.

اصلی‌ترین مشکل این مجله که در نهایت منجر به تعطیلی ان هم شد، استقلال آن بود و پایبندی به اصول و موازین اخلاق مطبوعاتی.

تلاش نیستان این بود که در خط مستقیم حرکت کند، به کسی باج ندهد،زیر بار حرف زور نرود، معامله نکند، زبان به تملق و چاپلوسی کسی نگشاید و حقایق و واقعیات را اگر چه تلخ و تند به مثابه دارویی برای بهبود وضع فرهنگی جامعه طرح کند.

و یکی از این گناهان عدیده کافی بود برای اینکه مجله را زمین‌گیر کند چه رسد به اینکه...

و اما در این ماهنامه فرهنگی و هنری، مطالب مختلفی چاپ می‌شد مثل داستان، شعر، مقاله، نثر ادبی، نمایشنامه،میزگردهای فرهنگی و هنری،نقد ادبی، نقد سینمایی و... از جمله طنز.

یکی از این عناوین طنز، سلسله مطالب رزیتا خاتون بود که توسط این بنده نوشته می‌شد و یکی از این سلسله مطالب، مصاحبه‌ای بود با عنوان ازدواج به شکل تعاونی.

علی رازینی رئیس دادگستری وقت تهران این مطلب را خلاف عفت عمومی تشخیص داد و به عنوان مدعی‌العموم از نویسنده و نیستان شکایت کرد. و آن شکایت منجر به دادگاهی شد که دفاعیه‌اش در همین کتاب آمده است.

بنده از این اتهامی که از ابتدا هم معلوم بود نابجاست، تبرئه شدم اما به دلائلی که هنوز هم زمان بیان آن فرا نرسیده به عنوان اعتراض مجله را تعطیل کردم و اظهار داشتم که تا زمانی که امثال این شاکی و شکایت در این عرصه حضور دارند نیستان را منتشر نخواهم کرد.

چند ماه پس از این دادگاه، دست تقدیر خداوند رازینی را از این مسئولیت کنار گذاشت.

پس از کنار گذاشته شدن رازینی، سیل نامه‌ها و تلفنهای مخاطبین مجله بود که وفای به وعده و شروع کار مجدد مجله را طلب می‌کردند. و این در حالی بود که نه دل‌ودماغی برای بازگشت به کار مانده بود و نه شرایط با گذشته فرق چندانی کرده بود.

به هر حال آنچه اکنون پیش روی شماست، همان سلسله مطالب طنز رزیتا خاتون است. بعلاوه متن دفاعیه در دادگاه و دو مصاحبه‌ای که بعد از مراسم دادگاه صورت گرفته است.

 

همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها / رضا قاسمی / انتشارات نیلوفر

" ...می‌دانستم حالا ماتلید، زن پیر صاحبخانه، می‌آید و ابتدا، از سوراخ در وراندازم می‌کند، بعد که در را باز کرد، آن چشم‌های شگفت‌زده‌اش را، که گویی از هیبت حادثه‌ای مخوف از حدقه‌ها بیرون جسته، به چشم‌هایم می‌دوزد و، با لبخندی مهربان، منتظر می‌ماند تا بگویم برای چه آمده‌ام؛ و وقتی برای دوازدهمین بار در طی یک سال اقامتم بگویم(البته این بار به دروغ) آمده‌ام اجاره‌ی اتاقم را بپردازم، برای دوازدهمین بار خواهد پرسید کجا می‌نشینم و من باید برای دوازدهمین بار به طبقه‌ی آخر اشاره کنم؛ و او، پس از گشتی کوتاه در دالان خالی و متروک خاطره‌هاش، از سر بی اعتمادی به حافظه‌اش – یا از سر اعتماد به سگ گنده‌ی سیاهش «گابیک» - آرام نیم چرخی بدهد به بدنش و تا کوچه باز کند و من به راهروی نیم تاریک آپارتمان وارد بشوم و باز به غرورم بر بخورد که چرا مرا به خاطر نمی‌آورد؛ و بعد به خودم دلداری بدهم که وقتی برای کسی زمان متوقف شده باشد، در هیچ کجای ذهنش دیگر جایی، هر چند کوچک، نه برای من نه برای هیچ کس دیگر وجود ندارد.هر چه هست رشته‌هایی است از خاکستر پریشانی که میان عصب‌های کاسه‌ی سر شاخه دوانده و زمان را در چنبره‌ی خود مدفون کرده است. هیروشیمای پس از انفجار را که دیده‌ای؟ منظره‌ی ساعت‌های ذوب شده در چنبر ثانیه‌ها را؟ نه نباید به من بر بخورد. ماتلید، این عقربه‌ی ذوب شده روی مدار ساکن و ابدی ثانیه‌ها، دیگر نه موجودی زنده که عکسی است رنگ‌پریده از زنی که گویی در آن روز مه گرفته و بارانی آوریل سال هزار و نهصد و چهل و سه، وقتی دریچه‌ی دوربین باز می‌شده تا او را ثبت کند، از وحشتی بزرگ شیهه می‌کشیده و سم به زمین می‌کوفته! "

*** بخشی از کتاب ***

متنی که در بالا ذکر شد مربوط به ابتدای کتاب بود که نویسنده به زیبایی از تمثیل استفاده کرده و توصیفات زیبایی رو بیان کرده است.

رمانی از رضا قاسمی که اولین بار توسط نشر کتاب در سال ۱۹۹۶ در آمریکا منتشر شد و بعدها در ایران اجازه ی انتشار یافت و برنده بهترین رمان اول سال۱۳۸۰ جایزه هوشنگ گلشیری، بهترین رمان سال ۱۳۸۰ منتقدین مطبوعات و رمان تحسین شدۀ سال 1380 جایزۀ مهرگان ادب شد.

داستان از دیدگاه اول شخص بیان می شود و حکایت یک روشنفکر ایرانی است که به فرانسه پناهنده شده و دراتاق زیر شیروانی ساختمانی در پاریس زندگی می کند که ساکنانش را چند فرانسوی و ایرانی تبعیدی تشکیل داده اند. نویسنده واقعیت و خیال را در این داستان به هم آمیخته و ساختاری مالیخولیایی ایجاد کرده است. واقعا مالیخولیایی! در بعضی مواقع عصبی کننده!!!

من شخصا چیز خاصی از این رمان دستگیرم نشد!!! درسته که جمله‌های قابل تامل در کتاب وجود داشت و در صفحه ۹۰ کتاب موضوع جالبی رو درباره زنان بیان کرده بود خوشم اومد ولی واقعا معلوم نبود که هدف در این رمان چیه و قراره چه چیزی بیان بشه؟!... این رمان شامل 207 صفحه و قیمت پشت جلد آن 3500 تومان است .

سمفونی مردگان/عباس معروفی/انتشارات ققنوس

 

« قبل از هر چیزی باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است.» (هفته‌نامۀّ دی ولت- سویس)

" ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعداز ظهر تیر ماه سال 1325. ساعت سر در کلیسا سال‌ها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود برده است؛ اما زمان همچنان می‌گردد و ویرانی به بار می‌آورد.

سمفونی مردگان، رمان بسیار ستوده شدۀ عباس معروفی، حکایت شوربختی مردمانی است که مرگی مدام را بر دوش می‌کشند و در جنون ادامه می‌یابند، در وصف این رمان بسیار نوشته‌اند و بسیار خواهند نوشت؛ و با این همه پرسش برخاسته از این متن تا همیشه برپاست؛ پرسشی که پاسخ در خلوت تک تک مخاطبان را می‌طلبد:

کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانه‌اش درآورده‌ایم، به قتلگاهش برده‌ایم و با این همه او را جسته‌ایم و تنها و تنها در ذهن او زنده مانده‌ایم. کدام یک از ما؟ "

*** پشت جلد کتاب ***

چکیده از انتشارات ققنوس:" آدم‌ها فقط‌ يك‌ نيمه‌ از عمرشان‌ را زندگي‌ مي‌كنند، من‌ مال‌ نيمة‌ اول‌ بودم‌ و او نيمة‌ دوم‌. آن‌كه‌ نيمه‌ اول‌ عمرش‌ را زندگي‌ كرده‌ است‌، برادري‌ است‌ كه‌ تلاش‌ مي‌كند تا پا جاي‌ پاي‌ پدر بگذارد؛ پدري‌ مستبد و تماميت‌خواه‌. و آن‌كه‌ نيمة‌ دوم‌ را زيسته‌ است‌، برادري‌ است‌ شاعر و روشنفكر، جواني‌ كه‌ نماد نسل‌ روشنفكران‌ معاصر ايران‌ است‌. برادر روشنفكر در برابر ابتذال‌ خانه‌ و جامعه‌ عصيان‌ مي‌كند، دل‌ به‌ عشق‌ مي‌سپارد و تلاش‌ مي‌كند اگر نه‌ در جامعه‌ لااقل‌ در گوشة‌ انزوايش‌ دنيايي‌ عاري‌ از پستي‌ و بدخواهي‌ بسازد. برادر ديگر پيش‌ مي‌رود و به‌ پدري‌ ديگر بدل‌ مي‌شود. تضاد ميان‌ برادران‌ ادامه‌ مي‌يابد و سرانجام‌ يكي‌ قرباني‌ ديگري‌ است‌. اما سرنوشت‌ اين‌ هابيل‌ و قابيل‌ معاصر متأثر از هزاران‌ رويداد تاريخي‌ معاصر است‌؛ رويدادهايي‌ كه‌ نه‌ هابيل‌ را چون‌ گذشته‌ باقي‌ گذارده‌اند و نه‌ قابيل‌ را. عباس‌ معروفي‌، روزنامه‌نگار و نويسندة‌ مشهور ايراني‌، 46 سال‌ دارد، جوايز داخلي‌ و بين‌المللي‌ بسياري‌ را از آن‌ خود كرده‌ و مدتي‌ است‌ ايران‌ را به‌ ناچار ترك‌ گفته‌ است‌. معروفي‌ اكنون‌ ساكن‌ آلمان‌ است‌، همچنان‌ مي‌نويسد و تسلطش‌ بر شيوه‌هاي‌ مدرن‌ داستان‌نويسي‌ و شناختش‌ از تاريخ‌ و اسطوره‌ او را در زمرة‌ پرمخاطب‌ترين‌ نويسندگان‌ ايراني‌ قرار داده‌ است‌. (برنده جايزه بنياد سوركامپ- 2001)"

اردبیل ... شهر سرد ... شهری که گاهی در زیر انبوهی از برف دفن می‌شود و این تردید را بر می‌انگیزد که آیا در این شهر هنوز زندگی در جریان است؟ ... داستان در شهر اردبیل در جریان است.  بیان زندگی خانواده‌ای شش نفره. تقابل فکر سنتی و تجربی پدر خانواده و روشنفکری یکی از پسرای خانواده به نام آیدین. باید به این نکته اشاره کنم که خواندن این کتاب در ابتدا کمی سخت به نظر می‌رسد. چون در ابتدا داستان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و هر چه جلوتر می‌رویم موضوع روشن‌تر می‌شود (این رو گفتم که کتاب رو تا آخرش بخونید و خسته نشید) . نویسنده ماهرانه به بیان داستان می‌پردازد. در این داستان نوسان بین دو زمان گذشته و حال، رمان «سلاخ خانه شماره 5» کورت ونه گات را تداعی می‌کند. مطمئنا بعد از خواندن این کتاب شخصیت آیدین را دوست خواهید داشت. این کتاب 350 صفحه می‌باشد و قیمت پشت جلد آن 4200 تومان است.

مزرعه حیوانات/جورج اورول/نشر گلشن

 مزرعه حیوانات

مزرعهٔ حیوانات: داستان تخیلی (Animal Farm: A Fairy Story) که در ایران به نام‌های قلعهٔ حیوانات و مزرعهٔ حیوانات ترجمه شده‌است، رمان کوتاهی تمثیلی به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جورج اورول است، دربارهٔ گروهی از حیوانات که انسان‌ها را از مزرعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بیرون می‌کنند و خود ادارهٔ مزرعه را به دست می‌گیرند، ولی پس از مدتی این حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل می‌شود. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی محبوب شد. معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند، اما برخی مساوی ترند» است. در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله کنایه آمیز وارد شده‌است.