کتابخانه عجیب / هاروکی موراکامی / بهرنگ رجبی / نشر چشمه / چاپ دوم / 92 صفحه / 12000 تومان
" نشستم روی تخت و سرم را گرفتم توی دست هام . چرا باید چنین اتفاقی برای من بیفتد ؟ تنها کاری که کرده بودم این بود که رفته بودم به کتابخانه چند تا کتاب قرض بگیرم .
آقا گوسفندیه دل داری ام داد که " خیلی سخت نگیر ! برات یه کم غذا می آرم . غذای داغ خوش طعم سرحالت می آره ."
پرسیدم " جناب آقای گوسفندی ، اون پیرمرده برای چی میخواد مغز من رو بخوره ؟"
"چون مغزی که پر علم باشه ، خوشمزه ست . دلیلش اینه . این جور مغزها خوش طعم و خامه مانندن . تازه با این که خامه مانندن ، یه جورایی رگه رگه هم هستن . "
" پس برا خاطر اینه که می خواد من یه ماه بشینم این جا و اطلاعات پر کنم توش ، که بعد هورت بکشدش بالا ؟"
"برنامه همینه ."
دیگه این روزا هر کتابخونی حداقل یکی از آثار موراکامی رو خونده . نویسنده ای که عاشق موسیقی ه و یه زمانی کافه دار بوده و حالا تمام وقت می نویسه . تعداد زیادی از کتاب هاش ، با تم سورئال مخصوص به خودش ، خیلی از کتابخون های ایرانی رو مجذوب خودش کرده . مشهور ترین رمان ش هم " کافکا در کرانه " است که توسط انتشارات نیلوفر چاپ شده و اگر تا حالا نخوندینش ، خیلی تند و سریع برید سراغش . بعد کم کم داستان های کوتاهش رو بخونید .
کتابخانه ی عجیب هم مثل یه خواب می مونه . انگار که تو و موراکانی همزمان دارید یه خواب مشترک می بینید . یه رویای کابوس وار داخل یه کتابخونه .
حجم داستان خیلی خیلی کمه و شاید خوندنش بیست دقیقه هم وقتتون رو نگیره . نصف حجم کتاب هم شامل تصاویری ه که از متن اصلی کتاب گرفته شده و چون همه ش هم رنگیه ، قیمت کتاب رو به یه حدی رسونده که موقع خرید ، احتمالا با خودتون بگید ، بهتره بیخیالش شم .
غیر از این ها ، زبان داستان هم محاوره ایه و ترجمه اش حرف نداره .
کتابهای بعدی که معرفی اش رو تو وبلاگ میذارم : "بیا با جغدها درباره ی دیابت تحقیق کنیم " و " لذتی که حرفش بود "